- نویسنده:علی رضا کی شمس
- تاریخ:پنج شنبه 90/12/25
- عنوان موضوع:
وقتی از بی کفشی رنج می بردم و کسی را دیدم که پا نداشت,بی کفشی را فراموش کردم.این کسی که از بی کفشی رنج می برد ,بی کفشی رنج اوست.اما بعد که مسئله کفش اصولا حل شد,دیگر از ان رنج نمی برد.چنانکه برای بسیاری از ما کفش داشتن دیگر حل شده,ولو کفش بد باشد یا خوب باشد!دیگر مسئله برهنه بودن برای ما یک رنج دائمی نیست.هیچ وقت از این که از این مسئله و از این(نداشتن)دیگر فارغ شده ایم و دیگر این مسئله حل شده است,احساس رضایت نمی کنیم,بلکه این مسئله بدیهی فراموش می شود,و رنجها و ایده ال های دیگری ما را مضطرب می کند.